به گزارش خبرنگار سیاسی سراج24، اهداف پساتوافق ایالات متحده پیرامون تغییر رژیم در ایران، اگرچه در لایه های پنهان اتاق فکر های آمریکایی بررسی می شود، اما این روزها کدهای فراوانی از رویکرد نهایی آمریکاییها از «تغییر رژیم در ایران» توسط مقامات آمریکایی و به طور ویژه باراک اوباما مخابره می شود.
اوباما چندروز پیش صریحترین حرفهایش را در باره این تغییر را در مصاحبه با با وبسایت خبری میک (MIC) و در پاسخ به سوالات چند نفر از ایران و سرزمینهای اشغالی مطرح کرد.
غزل حکمی از ایران از اوباما پرسید چرا با تحریم های سنگین تا این حد به مردم ایران فشار آورده و آیا راه دیگری برای رسیدگی به مشکل برنامه اتمی ایران نیافت؟
اوباما در پاسخ گفت:«متاسفانه راه بهتری برای انجام این کار نداشتیم. کاری که مجبور بودیم انجام دهیم این بود که تحریم های شدیدتری اعمال کنیم تا ایران انگیزه بیشتری برای آمدن پای میز مذاکره داشته باشد.جوانها باید در ایران تغییر ایجاد کنند.»
اوباما در ادامه بخش های دیگری از سناریوی «تغییر رژیم در ایران» را مطرح کرد:
«باید تحولی، حتی تدریجی، در داخل ایران روی دهد تا به این نتیجه برسند که شعار مرگ بر آمریکا یا انکار هولوکاست در میان رهبران این کشور یا تهدید به نابودی اسرائیل یا رساندن سلاح به حزب الله که در لیست گروه های تروریستی[!] است باعث می شود ایران در چشم بخش بزرگی از جهان منزوی شود و به شما تضمین می دهم که در لحظه ای که حکومت ایران دست از این شعارها و رفتارها بکشد، به لطف اندازه، استعدادها و منابعش فورا شاهد بالا گرفتن نفوذ و قدرتش در جهان خواهد بود.
یکی از اصلیترین موانع در مسیر روابط دیپلماتیک مستقیم میان ایالات متحده و ایران بیمیلی دولت ایران نسبت به از اولویت خارج کردن مواضع ضدآمریکایی بهعنوان اصل اساسی انقلاب و موجودیت نظام سیاسی این کشور است. ظرف مدت ۳۴ سال گذشته تمامی روسای جمهوری ایالات متحده از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه درصدد بودهاند تا به بهبود روابط با جمهوری اسلامی ایران بپردازند. تاکتیکهای به کار گرفته شده از سوی آنان همواره هماهنگ با مقاصد سیاسی ایرانیان نبوده است.
مصاحبه چندی پیش باراک اوباما با توماس فریدمن ستون نویس معروف روزنامه نیویورکتایمز که بعد از بیانیه لوزان صورت گرفت، به تشریح بخشی از غایت و سیاستکلان مذاکراتی آمریکاییها با ایران در مسئله هستهای میپردازد. این بخش از مصاحبه اوباما به قدری مهم است که بر اساس آن از یک سو میتوان به تفسیر راهبردی مناسب و شفافی از بیانیه لوزان رسید و از جهاتی دیگر میتوان چند مسئله را به روشنی حدس زد: اول آنکه آمریکاییها در مذاکرات برای توافق نهایی بر کدام مسائل پایفشاری قطعی خواهند کرد، نکته دوم آنکه این پایفشاریها از کدام نیات و قصدهای کلان آمریکاییها نشأت میگیرد و نکته سوم که مرتبط با نکته اول است آنکه کدام وجوه اختلافی میتوانند به طور کامل هرگونه توافق نهایی با 5+1 را تا مدتها غیرقابل حصول کند؟
اوباما در این مصاحبه خود با اشاره به پیشینه ذهنی تاریخی کاملا منفی نخبگان و مردم ایران نسبت به آمریکا بویژه در موضوعاتی از قبیل "سرنگونی مصدق، حمایت از شاه خائن، حمایت از صدام در 8 سال جنگ تحمیلی علیه ایران و ..." رسماً تاکید میکند که یکی از سیاست کلان و اصلی آمریکا در این مذاکرات، "تغییر ذهنیت" ایرانیها نسبت به آمریکا و به عبارت روشنتر و به تعبیر نگارنده "استکبار زدایی ذهنی" از ایرانیان نسبت به چهره این رژیم است. اوباما اشاره میکند که به تیم مذاکرهکننده آمریکایی در این باره تاکید ویژهای کرده است.
بر این اساس و از سوی دیگر با در نظر گرفتن هدف غایی و غیرقابل انکار رژیم آمریکا برای تغییر ساختار حکومت در ایران، میتوان اینگونه خلاصه کرد که آمریکا به درستی پی به این مسئله برده است که فشارهای بیرونی برای تضعیف و فروپاشی قدرت درونی جمهوری اسلامی ایران بویژه در حوزه اقتصاد، و تلاش حداکثری برای شکلدهی به یک ایران هراسی و کاهش نفوذ معنوی ایران در منطقه و جهان، بدون یک پیششرط بسیار حیاتی هیچگاه به تغییر ساختار حکومت در ایران منجر نخواهد شد و آن پیششرط "تغییر اذهان در ایران" است.
حرکت جدی به سمت مذاکره دوجانبه امریکا و ایران، اساساً به صورت بالقوه راهی برای پل زدن بر شکاف میان دو طرف بود. در اصل توافق هستهای تلاشی برای تغییر جهت نظام ایران است.
آمریکا برای مبارزه با کشورهایی که مخالف و یا دشمن این کشور به حساب میآیند، در عمل، تمامی تکنولوژیها را به کار میگیرد: تکنولوژی انقلابهای رنگین، تکنولوژی هرجومرجهای هدایتشونده و تکنولوژی قدرت نرم (جنگ نرم). در حال حاضر، احتمال دارد که آمریکا با عقد این قرارداد ایران را تحت تأثیر قرار دهد تا به تدریج رژیم و نظام سیاسی حاکم در این کشور را سرنگون کند.
اوباما یک روز بعد از اعلام توافق وین میگوید: «دیروز یک روز تاریخی بود… این توافق نشان میدهد دیپلماسی آمریکا میتواند تغییرات واقعی و معنیداری بهدست آورد… همیشه این امیدواری وجود دارد که رفتارها تغییر کند»
چندی پیش توماس فریدمن در نیویورک تایمز نوشت: در شرایط امروز، توافق اخیر هستهای بین ایران و آمریکا را باید یک تغییر بزرگ دانست. این توافق به تحریمهای اقتصادی علیه ایران پایان خواهد داد و میتواند مانند یک توربو شارژ برای تغییر در ساختار به وجود آمده از سال ۱۹۷۹ عمل کند. اثر این توافق حتی به حدی خواهد بود که شاید بتواند اساساً به این ساختار پایان دهد.
به نظر می رسد نشانه هایی از تغییر رویکرد برخی مسئولین ایرانی در مواجهه با آمریکا، توانسته است آنان را به این نتیجه برساند که می توانند به «تغییر رژیم در ایران» و با رویکرد جدید امیدوار باشند
یکی از مقامات ارشد ارتش اسراییل در نشستی می گوید: رویدادی چشمگیر در ایران در جریان است و تحولات ایران تاریخی به نظر میرسد. تشکیلات دفاعی اسرائیل با استفاده از تجهیزات جاسوسی پیشرفته به دقت ایران را تحت نظر داشتهاند و شرایط این کشور را با توجه به آشنایی نزدیک با پیشینه، شرایط و تاریخ آن تجزیه و تحلیل میکنند. هنوز کسی در ارتش اسرائیل، اطلاعات ارتش، موساد یا وزارت دفاع فعلاً به رقص در خیابان نخواهد پرداخت. آنچه از تهران دیده و شنیده میشود، موجب به وجود آمدن امید زیادی در میان مقامات دفاعی اسرائیل شده است.
این پیام ها هستند که منتقل می شوند و ادبیات تاثیر بخصوصی در تغییر پیامها دارد. پس از توافق آمریکا در ادامه رویکرد خصمانه خود هنوز پروژه «تغییر رژیم در ایران» را دنبال می کند و عده ای با خوش خیالی در داخل گمان های دیگری دارند!